NASSER SIRJANI

وبلاگ شخصی ناصر سیرجانی

NASSER SIRJANI

وبلاگ شخصی ناصر سیرجانی

you really are

you are unique sense of reading poem

تصمیم دارم بنویسم

پنج سال از عمر وبلاگم میگذره و هنوز در تفکر این هستم که  قلم بزنم ! یا نه !

البته نمیشه گفت که کل این پنج سال مردد بودم ! نه ! حجم زیاد درس های دانشگاه و نرسیدن چیز های قابل نوشتن به ذهنم شاید باعث شد که اصلا به فکر نوشتن نرسم . و مزید بر علت هم عدم مطالعه فراوان که به حمدالله توی یک سال اخیر ، با بقیه عمرم از مقدار ساعت های اختصاص داده شده به کتاب قابل مقایسه نیست.

ولی خوب ، در ادامه تصمیم دارم بنویسم و مخاطبم هم خودم باشم !

حادثه ای عجیب برای سگی در شب .

حادثه ای عجیب برای سگی در شب .
نویسنده : مارک هادون .
مترجم : گیتا گرکانی
خلاصه ای از کتاب :
کریستوفر ۱۵ ساله به نوعی بیماری ‌‌‌اُتیسم دارد . او حافظه ای فوق العاده دارد ، ریاضیات را درک می کند ، علم را درک می کند اما انسان ها را درک نمی کند . او وقتی می فهمد ولینگتون – سگ همسایه – مرده است تصمیم می گیرد قاتل را پیدا کند و رمان جنایی درباره آن بنویسد . او در این ماجرا اسرار دیگری را کشف می کند که دنیای اطرافش را بر سرش خراب می کند و مفهومی دیگر ازانسان و زندگی به او می بخشد …
پ ن : شازده کوچولو !قلعه حیوانات ! کتابهایی که موقع خوندنشون هیجان زده می شین و توانایی دست کشیدن از کتاب و ندارین ;

حادثه ای عجیب برای سگی در شب اثر مارک هادون ، هم به همین صورت . بخونید و لذت ببرید . . .

دانلود از کانال زیر

https://t.me/ketabkhoors

n سال پیش در حد انفجار بودم . . .

تو چه میدانی درد من چیست ؟ 

درد من سردرد های مرموزم از تفکرات بی نتیجه ی این دنیای مزخرف است. 

تو می دانی درد من چیست ؟ 

درد من از درون انفجار مغزم به چاشنی سلول های خاکستری احمق است. 

تو درد مرا درک می کنی ؟

درد من از بی دردی تو ست . . .

به خود خیره شو! نگاهی به خود بینداز و من را در آن ببین. 

ببین که چگونه از ته دل . . . از درد دل . . .  می نالم . . . 

ببین حال و روزم را . . . .بسی جای تاسف نه صرفا برای من بلکه برای خودت. 

و این چنین خواهد بود روزگار درجا زدنم. 

ناله کردن بسی بس  . . . ولی . .  . به فکر چاره نیستم اما . . . 

ببین چگونه از عقل و دل می نالم . . .

hey du

hey du . . . ich liebe dich

2017

happy new year

2017

ایستادگی و مُردن

نگاه نیاز به دست دیگران . . .

قسم الکی همه به قرآن . . .

نمایش لافی حکایت از تحقیر . . .

 تصور کردنم  به پاشکسته و فقیر . . .

فووران درونی من و ر ....ن . ..

به فرومایگی همه خندیدن . . .

فرار از جماعت مملو از تزویر و ریا . . .

ببین جمع شدیم با کیا ! . . .

تُف به اول و آخر آنها کردن . . .

بچه هایی که فکر می کنن مَردن . . . .

خاموش شدن نگاه انسان . . .

ایمان آوردن هزاران حیوان . . .

نه ! تسلیم نخواهم شد و این بازی را خواهم بُرد . . .

کاکتوس می مانم و شاید روزی ایستاده خواه مُرد . . .