-
my official Instagram and YouTube page
جمعه 10 شهریور 1402 04:56
Instagram bargh.kaveh my YouTube channel www.youtube.com/c/barghkaveh
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 مرداد 1401 18:42
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 تیر 1401 14:34
https://www.se.com/ww/en/faqs/FA231693/
-
شاید .....
سهشنبه 16 مهر 1398 07:26
شاید ستاره های دنباله دار سیگارایی بودن که فرشته ها قبل از اینکه خدا مچشونو بگیره دور می انداختن ....
-
کی میدونه .....
چهارشنبه 6 شهریور 1398 11:07
کی میدونه؟ .... شاید فقط خدا ..... از تو تو گوشم فقط مونده یه صدا ...... نزدیک و نزدیک تر .... شاید دور ِ دور ..... تا کی از تو بمانم جدا ..... طلوعی در شب های بارانی ام باش .... که نگویم هی شاید و شاید ... ای کاش ..... مرا به واقعیت سادگیت بخوان ..... پایان زندگی در رویایم باش ....
-
تو رو نمیخوام
چهارشنبه 16 مرداد 1398 18:58
فرار میکنم هنوز از خوابیدن ..... چرا که یاد تو در آنجا ست ..... هنوز قرارم با تو در نا کجا ست ..... قلبم از تو در حال تپیدن ...... شاید تو هنوز در آنی ..... شایدهنوز شعر عاشقانه می خوانی ...... چشم هایت روی من و ندیدن ...... قسمت من در انتهای سر نوشت ..... کی؟کجا؟قصه این جدایی و نوشت ...... با چشم های خیس خندیدن ........
-
هنوز
سهشنبه 15 مرداد 1398 22:54
هنوز بخشی از ذهنم هستی اما کمرنگ تر از گذشته ..... هر روز سعی میکنم در ذهنم تکرار نشی ...... هر روز می جنگم که تصویر چشمای تو گنگ تر و گنگ تر بشه .... و فکر می کنم دارم موفق میشم ..... حس می کنم ...... حس می کنم از وقتی اومدی تو زندگیم و رفتی دارم از اون ناصر سر زنده و پویا که در گذشته بودم دور میشم ...... ناصری که...
-
وای
جمعه 28 تیر 1398 14:57
دارم به رفتن تو چند سال آینده فکر می کنم .... دارم رو خودم کار میکنم که اراده ای قوی تر از فولاد داشته باشم ....
-
my life
پنجشنبه 27 تیر 1398 07:22
I wanna write what l 'm thinking about i don't care is that true or not i'm tired . Because everyday i wanna speak english i hafta abandon smoking and 1000 work what i gotta do that today is start time i'm ganna start for getting all of that true
-
ای کاش
جمعه 14 تیر 1398 18:25
نمیدونم چی بنویسم ...... انگار که دریاچه افکاری که پر شده از تو خشکیده .... یک تنگه عمیق در ذهن من بوجود آوردی که نمدونم کی پر از آب حیات میشه و کی خالی ...... سعی میکنم خالی باشه ... چون واقعا اذیت کنندس ..... بعضی وقتا هم این تنگه از پر بودن آب انقد زیاد میشه که طغیان میکنه و وحشی میشه ..... انقدر وحشی که فقط با...
-
پی در نوشت
پنجشنبه 13 تیر 1398 19:43
هنوز هر روز با خودم کلنجار میرم ...... درد منم همین بود که جوابت به من نمیدونم بود ..... اگر یه نه قاطع میگفتی من مشکلم حل میشد ..... اما این نمیدونمه که قفل میشم روش ..... و در پی این نمیدونمت هزاران چرایی که برام بوجود میاد ..... دو دوتا چارتایی که جواب نداره ..... تو خواب دیدم که یه روز به این جواب میرسم ..... اون...
-
و من هنوز
پنجشنبه 13 تیر 1398 19:36
بعضی از روزا واقعا فراموش کردنت سخت میشه . . . اما چه کنم . . . ؟ روزایی که دلتنگیم بیش از اندازه میشه و بغض همنشین من میشه . . . انقدر سخت میشه که ثانیه ها به کندی میگذره .... اما کی میفهمتت ..... ؟؟؟ هیچ کس ...... درد منم از اینجایی شروع میشه که دوست داشتم من و درک کنی و بفهمی ....... اما نه .... نشد ..... انگار...
-
بعله اقا ناصر
یکشنبه 9 تیر 1398 21:30
فراموش کردن خیلی سخت است اما اصلاً دلیلی ندارد که بگذارید آسیب ببینید و یا با شما بدرفتاری شود. شما لایق بهترینها هستید!
-
خدا رو شکر
چهارشنبه 5 تیر 1398 00:37
الان که زمان داره کار خودش و میکنه و خودم و خودت و تو خودش حل میکنه و فقط فراموشی میمونه ..... الان که سرد شدم و به عقب نگاه میکنم هیچ حسی و احساس نمی کنم ..... الان که فاصله دل هامون به اندازه یه آسمون شده ..... خندم میگیره ..... از حماقتم ..... پیشنهاد به تو اشتباه بود ..... خدا رو شکر می کنم ..... خدا رو شکر میکنم...
-
که شاید باز پیدا شی .....
چهارشنبه 29 خرداد 1398 20:59
بعضی وقتا انقدر فشار روانی رو روانت تاثیر میذاره که به حالت پاشیدن جسمانی از هم می افتی ..... در این برهه از زمان یک تراک از یه آهنگ خوب مایه آرامشت میشه .... بهت روحیه میده ..... بدون هیچ ربطی به موضوع آهنگ .... یک اهنگ عاشقانه ..... برای تو ...... برای ارامشت ..... بعد از دو سال به طور اتفاقی این آهنگ و میشنوی...
-
6
جمعه 10 خرداد 1398 15:03
بعضی وقت ها عشق و خواستن جای خود را به نفرت و انزجار و عصیان می سپارد . شاید موقتی باشد اما نمی شود این جایگزینی را کتمانش کرد .... خورد شدن ها در راه خواستن ، پس زده شدن با دست هایی پر از التماس .. نه ! من آدم این خورد شدن ها و شکسته شدن ها نیستم و نمی توانم باشم . هر چقدر که خواستن و دوست داشتن تمام وجودم را گرفته...
-
5
جمعه 10 خرداد 1398 14:46
در این گرماگرم هوای پخته بهاری ، سردی خشک زمستان و روی تمام استخوان های وجودم احساس می کنم . می دانم منشاء این سردی از کجاست ... ولی هنوز در خودم دارم ادامه می دهم ... این ادامه دادن و جنگیدن باعث کم شدن احساسات کرخت شده ام می شود . یاد کلمات بر آمده از تو می افتم که این سردی و چند برابرش می کنه .... همیشه از خودم می...
-
4
جمعه 10 خرداد 1398 14:31
آنقدر میخندم تا در خلسه فراموشی ، خودم و تو را گم کنم ... آیا خوشحالی گذشته دوباره به سراغ من خواهد آمد ... دور است ... دور است آن زمانی که خوشحالی واقعی ام را با دستان مهربانت به من هدیه بدهی .... دور است زمان خوش بودن من ... ای کاش می شد دائم باشد. آه کشیدن و ای کاش گفتن های مداوم دردی از من دوا نخواهد کرد ... اما...
-
3
جمعه 10 خرداد 1398 14:04
محکم و با قاطعیت گفتن راجع به حس و احساس و قضاوت کردنش ، حال و هوای مبهم به آدمی هدیه می دهد .... شاید برای همین باشد که اکثر جملاتم با نمی دانم و شاید و اما شروع می شود .... امان از این نمی دانم و نمی دانستم های همیشگی در مغزم ... حال که در گذر از درون خودم به بیرون نگاه می کنم و تو را می بینم و می جویم .... تو هم با...
-
2
جمعه 10 خرداد 1398 13:44
در شهر توام .... فاصله نزدیکمان و عمق دوری فاصله دل هایمان دوباره این ذهن لعنتی ام را درگیر کرده..... هرجای این شهر رنگ و بوی تو را گرفته و نمی دانم فرار کنم یا که بمانم.... راه نفسم تنگ می شود و می ترسم نفس هایم تمام شود و تو در کنارم نباشی .... شاید درد این دل بکر بودنش بود و با درد هزاره پا به این میدان گذاشت . چه...
-
1
جمعه 10 خرداد 1398 13:34
و باز انگار هم آغوش تنهایی های مهلک خود شده ام . نمی دانم کجا این ها پایانی خواهد داشت . در اوج خلاء و خستگی قلب در به درم تو را می جوید و عقلم تو را انکار می کند . نمی دانم به ساز کدامشان به رقص درآیم . نشستم به چله انتظار که شاید برای من هم فرجی باشد . اما ... نه .... ! در این انتظار بی پایان از هم خواهم پاشید . و...
-
۹۸
چهارشنبه 7 فروردین 1398 16:33
۹۸ هم رسید و انگار نه انگار . . .
-
از اولش ....
یکشنبه 26 اسفند 1397 22:07
بیاندیش عمیق .... با ترست رو ب رو شو.... زندگی بدون هیچ کس هم زیباست ....
-
اسمون
چهارشنبه 3 بهمن 1397 21:20
آسمون .... بذار برات ببارم .....
-
21
سهشنبه 11 دی 1397 20:01
21
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 آذر 1397 12:00
رزومه
-
همیشه چند قدم از خوشبختی عقبم
چهارشنبه 31 مرداد 1397 21:37
سربازی سگی هم تموم شد ... حالا ... بیکاری سگی ...
-
مرداد
پنجشنبه 11 مرداد 1397 20:31
یاد تو با بوی غم می آید...
-
تیر و ....
دوشنبه 18 تیر 1397 19:07
هرکس به طریقی دل ما می شکند بیگانه جدا دوست جدا می شکند بیگانه اگر می شکند حرفی نیست من در عجبم دوست چرا می شکند بشکست دلم کسی صدایش نشنید آری !دل مرد چه بی صدا می شکند
-
تام جونز
جمعه 8 تیر 1397 21:12
یکی از اعجاب آورترین نیروهایی که شور عشق در سر انسان بیدار می کند همین حضور امید است در بطن نا امیدی. کتاب "سرگذشت تام جونز" اثر"هنری فیلدینگ" ۶۳۷