خوب به سلامتی محل آموزشی خدمتمون هم معلوم شد ! 04 بیرجند !
نه ناراحتم ، نه خوشحال !
ولی من یاد گرفتم که همیشه ! به فکر بدترین حالت باشم! و اگر اتفاق افتاد با آغوش باز به استقبالش برم.
و مهم ترین نکته اینکه همیشه سخت ترین شرایط که آدم و آدم بار میاره برا من پیش میاد که از این بابت خوشحالم .
گله و شکایت ندارم! چون کاری نمیتونم بکنم ! پس خودم و اذیت نمی کنم ! بقیه میرن ! من هم یکی !
خیلی دوست دارم ، از درس خوندن و خونه و دانشگاه و . . . فاصله بگیرم ! جایی که نه از جنگ و خبریه ! نه از گرانی و تورم !
یه مدت تو بی خبری سیر کنم و به خودم فکر کنم .!
خوب دوست دارم بعد خدمت یه آدم محکم تر باشم ! یه آدمی که با شرایط سخت زندگی جا نزنه و بره تو دلش !
البته الان کمی این طوری هستم! یکم آبلومویسم دارم ! دوست دارم این آبلومویسم از بین بره !
خالص بشم !
فدا !!!