NASSER SIRJANI

وبلاگ شخصی ناصر سیرجانی

NASSER SIRJANI

وبلاگ شخصی ناصر سیرجانی

3

محکم و با قاطعیت گفتن راجع به حس و احساس و قضاوت کردنش ، حال و هوای مبهم به آدمی هدیه می دهد .... 

شاید برای همین باشد که اکثر جملاتم با نمی دانم و شاید و اما شروع می شود .... 

امان از این نمی دانم و نمی دانستم های همیشگی در مغزم ...

حال که در گذر از درون خودم به بیرون نگاه می کنم و تو را می بینم و می جویم .... تو هم با نمی دانم آغاز کننده بودی ...

شاید تو هم در گیر و دار اما ها و شایدها و اگر ها بودی .....

دوباره نطق این درون آشفته لعنتی دارد خود را با نمی دانم شروع می کند .... 

جلودارش نیستم و می گذارم اسب چموش خود را براند و مرا با هرچه بود و هست و نیستم لگد کوب کند . 

چند مدت است که صدایت را نشنیده ام ؟ چند مدت است که دیگر مرا از خواستنت نرانده ای ؟ چند مدت است دارم از تو و خودم فرار می کنم ؟ سوهان سوال های هزاره ی نا تمام ...

مغز و دل را هر روز به سوهان دیوارهای احاطه کرده ام می کشم ....

راه تسکین این درد افسار گسیخته را در فرا سوی مان می بینم ... ولی هنوز در حال فرار از خودم و تو ام ...


اردیبهشت 98

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد