NASSER SIRJANI

وبلاگ شخصی ناصر سیرجانی

NASSER SIRJANI

وبلاگ شخصی ناصر سیرجانی

5

در این گرماگرم هوای پخته بهاری ، سردی خشک زمستان و روی تمام استخوان های وجودم احساس می کنم . می دانم منشاء این سردی از کجاست ... ولی هنوز در خودم دارم ادامه می دهم ... 

این ادامه دادن و جنگیدن باعث کم شدن احساسات کرخت شده ام می شود .

یاد کلمات بر آمده از تو می افتم که این سردی و چند برابرش می کنه ....

همیشه از خودم می پرسم که چرا این حال و هوای خودت را باید به بند تحریر بکشی . تو که آخر سر به سوالی بی جواب که او را چه می شود؟ می رسی .

شاید می نویسم تا این نوشته ها سیلی به صورتم بشود که باعث این زمستان یخ در دلم کسی بود که در اوج بی کسی به او پناه آوردی و او ....

باید بنویسم .... ننویسم!! این دل منفجر خواهد شد ...

به خودم خواهم فهماند که در گیر و داری که تو نیستی و نخواهی بود. عشق عصیان زده را چه سود ؟ 

دلش به تو بند نبود و با منت شاید می خواست تو را هراسان به دنبال خود بکشاند.

حال این سوال در سینه ام کوبیده می شود ...حال ! تو را چه می شود . 

من را هم هیچ ! اما هیچ من پر است از هیچ های دیگری که به دنبال یافتنشان هستم و هیچ او من بودم ....

ای وای من ... خاموش باید شد .... 


اردیبهشت 98

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد