NASSER SIRJANI

وبلاگ شخصی ناصر سیرجانی

NASSER SIRJANI

وبلاگ شخصی ناصر سیرجانی

داستان زندگی همچنان ادامه دارد

بعضی وقتا فشار انقدر روت زیاد میشه،میشی مثل انبار باروت.با کوچیکترین جرقه منفجر میشی.فشار خلاء نبود کسی که از لحاظ معنوی کمکت کنه.کسی که اگر نمیتونه کمک کنه حداقل درکت کنه.بفهمه.خیلی ها چنین کسی و تو زندگیشون کم دارن.زمانی میشه تحمل کرد که این خلاء یک شکاف ریز تو زندگیت باشه.بخودت میای و میبینی این شکاف ریز شده یک درٌه ی بزرگ که هر لحظه امکان داره ببلعتت.وقتی بلعید دیگه تو زندانی!آره زندانی که از هر کسی واسه نجات پیدا کردن کمک میخوای،به هر کسی،به هر چیزی دل میبندی.مهم نیست طرف کیه!چیه!  تو این سلول انفرادی آرزوت اینه که به بخش جمعی زندان بری و بلولی.با کسایی باشی که مثل تو هستن.به اشیاء دل ببندی،مثل کسایی که مثل تو هستن.و هر روز تقلید تقلید تقلید!نه!من تو سلول انفرادی زندگی موندم،نخواستم به پوچ دل ببندم.تنهایی شرافت مقدسی است که نصیب هر کس نمی شود.اگر این مهم نصیبت شد،تو را به کثافت های موجود آلوده می کنند.بازنده!منزوی!بدرد نخور و ...آری!این است بازی زندان زندگی.
در قعر گور هم که باشی هنوز افکاری هست که آزارت میده.افکار خاک خورده گذشته. توهم و تشویش آینده.روحت و توی لجن زار زندگی گم میکنی.راه طولانی شده.فقط این مسیر و طی کردی و اومدی،همین. پی بردی که همه مسائل به هم گره خورده.گره کوری که باز شدنی نیست.باید این ریسمان و پاره کنی و رها شی.از منجلاب،خودت و به چشمه برسونی.چشمه آرامش آغوش کسی که میشه اونجا آروم گرفت.تمیز بود.بی ریا بود.همیشه اونجا خودتی و نقابی به صورتت نیست.ولی کجاست؟مثل گرگی خسته توی بیابون زندگی در حال فراری!یه سایه دنبالته همیشه.از این سایه هر روز فرار میکنی.از شب های مهتابی اینجا میترسی و هنوز می دوی.سایه هنوز هست.پشتت سایه،روبه روت دره!چکار کنم!بپرم!بلعیده بشم!موندم!مهلت میخوام!فرصت برای رفتن به درونم!وای که اینجا دوراهیست!نه!سایه نه!از این سایه همیشگی خودم که تنهایی و دیکته میکنه!تنهایی تقدسشو داره به سایه سیاه جسم من میده.نه!نمیشه!پریدن!به سمت سایه برمی گردم!دورخیز و حمله به سمت دره!در حال سقوط!دورم دیگه سایه ای نیست.چقدر زمان کند شده!احساس دلهره شدید تر شده.نفس تنگ تر.با زمین زیرم یکی شدم.بلند میشم!وای!یه بیابون دیگه،یه سایه ی دیگه و من باز فرار می کنم!با تمام وجود می دوم.سایه گنده تر شده.بیابون وسیع تر.مهتاب نزدیک تر. . . و داستان زندگی همچنان ادامه دارد . . .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد